The Bread and Alley

Abbas Kiarostami

“The mother of all my films,” according to Abbas Kiarostami, starts out as a breezily observed anecdote about a boy finding his way home through Tehran alleys carrying a loaf of bread. Variations on both the boy and the old man he sees and begins to follow will factor into future Kiarostami films, as will the use of “dead time,” the journey structure, and the poetic articulation of space. The final scene, involving a dog and a door, ends things on a note of wry ambiguity.
یلم با آهنگی شاد شروع می‌شود و پسربچه‌ای را نشان می‌دهد که با نان سنگکی در زیر بغل در حال رفتن به خانه است؛ در حالی که شئ‌ای مانند توپ را شوت می‌کند. ناگهان در کوچه‌ای حضور یک سگ مانع از عبور او می‌شود. آهنگ قطع می‌شود و پسرک از ترس فرار می‌کند و کوچه را برمی‌گردد. پسرک که از سگ فاصله گرفته‌است، منتظر می‌ماند تا سگ کنار برود. در همین زمان جوانی سوار بر الاغ و پس از آن یک دوچرخه‌سوار از آن‌جا به راحتی و به سرعت عبور می‌کنند و پسرک چون پیاده است نمی‌تواند همراه آنان از کوچه بگذرد. پسرک با این‌که از انتظار خسته شده‌است؛ ولی جرأت عبور از کوچه را ندارد. پس از مدتی پیرمردی با سمعکی در گوش از کنار او می‌گذرد. پسر از فرصت استفاده می‌کند و در سایه پیرمرد و با ترس به راه خود ادامه می‌دهد. در میانه راه پیرمرد وارد خانه خود می‌شود و پسربچه به ناچار ادامه مسیر را به تنهایی طی می‌کند. او وقتی به سگ می‌رسد از ترس شروع به دویدن می‌کند. سگ به طرف او می‌جهد و پسرک با پرتاب تکه‌ای نان او را آرام می‌کند. سگ که آرام شده، پسر را دنبال می‌کند؛ در حالی که دم خود را [شاید به این دلیل که صاحبی پیدا کرده‌است] مرتب تکان می‌دهد. سگ همچنان او را دنبال می‌کند تا این که پسر وارد خانه می‌شود. مادرِ پسر که سگ را می‌بیند، در را محکم به روی سگ می‌بندد. سگ که به نظر می‌رسد ناراحت است، پشت در لم می‌دهد. لحظه‌ای بعد پسرکی دیگر با کاسه‌ای ماست به سگ نزدیک می‌شود. دوربین بر تصویر وحشت‌زدهٔ پسر با صدای پس‌زمینهٔ پارس سگ ثابت می‌شود.  
Country: Iran
Time: 10
Year: 1970
Language: Farsi
Subtitles: English